یکی از مهارت های زندگی که توسط وزارت آموزش و پرورش در برنامه درسی آموزش پایه ذکر شده است، حل مسئله است. یکی از اهداف آموزش پیش دبستانی در فیلیپین این است که کودک را در هر جنبه ای از رشد به گونه ای توسعه دهد که خود رانده، متفکر و مشارکت کننده باشد و بتواند تصمیماتی بگیرد که او را آماده کند. بر این اساس، این کودکان بیشتر در تفکر انعطاف پذیر هستند و می توانند از انواع راهبردهای حل مسئله استفاده کنند. با این حال، مطالعات محدودی در مورد حل مسئله در کودکان کوچکتر انجام شده است. در پاسخ به نیاز به توسعه مهارتهای حل مسئله در میان کودکان خردسال، این مطالعه با هدف کمک به یافتن راههای جایگزین و مؤثر برای رشد مهارتهای حل مسئله در کودکان خردسال انجام شد. در این مطالعه استفاده از اسباب بازی ها به عنوان ابزار آموزشی در توسعه مهارتهای حل مسئله در میان کودکان خردسال مورد بررسی قرار گرفت. اسباب بازی به عنوان یک شی یا چیزی است که می توان از آن برای سرگرم کردن و تشویق بازیگوشی استفاده کرد یا دستکاری کرد.
ریبر، لوک و اسمیت خاطرنشان کردند که اسباببازیها بهعنوان ابزار بازی، یادگیری را سرگرمکننده و مؤثرتر میکنند، بهویژه اگر اسباببازی داوطلبانه انتخاب شود، شامل مشارکت فعال و لذتبخش باشد.
تاثیر اسباب بازی ها
اسباب بازی ها برای کودکان در تمام سنین در سراسر جهان جذاب هستند. آبرامز و کافمن (1990) عقیده داشتند که اسباب بازی ها ذاتاً انگیزه دهنده هستند. اسباببازیهای مناسب در زمان مناسب میتوانند بهطور خودجوش بچهها را به سمت موفقیتهای بالاتر راهنمایی کنند. اسباببازیهایی که دارای درجه جدیدی از تازگی هستند میتوانند خلاقیت را شعلهور کنند، تخیل را تحریک کنند، بیدار کنند، تعجب کنند و برای کودکان لذت ببرند. آنها باید دارای ویژگی های آشنا و ناشناخته باشند تا جذاب و چالش برانگیز شوند. انتخاب عاقلانه اسباببازیها برای هر مرحله رشد کودک، کمک زیادی به تقویت یادگیری خواهد کرد. معلمان بصیر می توانند از جذابیت طبیعی اسباب بازی ها برای درک و دریافت درک کودک از جهان و خودش استفاده کنند. اسباببازیها میتوانند ابزار آموزشی و یادگیری قدرتمندی باشند و معلمان به دستورالعملها و چارچوبهایی برای کمک به حداکثر استفاده از آنها در کلاس درس نیاز دارند. با این حال، مطالعات محدودی در مورد استفاده از اسباب بازی ها در کلاس درس انجام شده است.
انواع مختلفی از مواد مورد استفاده در کلاس درس انواع مختلفی از تفکر را توسعه می دهد. گیلفورد این مواد را به مواد همگرا و واگرا طبقه بندی کرد. مواد همگرا اسباب بازی هایی هستند که کاربردهای منفرد یا تجویز شده دارند و تفکر همگرا را تشویق می کنند. برای متفکران همگرا، تنها یک پاسخ قابل قبول وجود دارد و بنابراین آنها ناچارند به دنبال چنین پاسخی باشند. پازل ها، بازی های ساده ورق و تخته، و مرتب سازی و چیدن مواد، نمونه هایی از مواد همگرا هستند که در کلاس های پیش دبستانی یافت می شوند.
مواد واگرا مانند بلوکها و مجموعههای ساختمانی، اسباببازیهایی هستند که به کاربردهای متعدد منجر میشوند و بازتر هستند و بنابراین تفکر واگرا یا جانبی را تشویق میکنند. متفکران واگرا به دنبال راه های مختلف برای تعریف یا تفسیر یک مسئله هستند.
بازی با اسباب بازی ها می تواند پایه و اساس خواندن، نوشتن، استدلال ریاضی، تعامل اجتماعی و خلاقیت باشد. کودکانی که در طول زمان بازی موفقیت را تجربه میکنند، میخواهند این تجربه را تکرار کنند، و همچنین میخواهند در فرصت بعدی خود برای بازی با چالش جدید یا سختتری روبرو شوند. سگاتی، دو پل و کیز (2003) در مقاله خود در مجله انجمن ملی آموزش کودکان خردسال، کودکان خردسال، نوشتند که کودکان با اسباب بازی ها نوآوری می کنند و این نوآوری ها نشانه هایی هستند که کودکان در حال یادگیری استفاده از مهارت های فکری خود هستند. برای حل مشکلات. تجارب در فعالیتهای حل مسئله به کودکان کمک میکند حس کنجکاوی و صبر را همراه با مهارتهای فکری مانند انعطافپذیری و درک علت و معلول رشد دهند. آنها یاد می گیرند که برای رسیدن به یک هدف کار کنند و به توانایی خود برای رسیدن به یک راه حل اطمینان پیدا می کنند. آنها خاطرنشان کردند که مواد مورد استفاده در فعالیتهای حل مسئله، کودکان را تشویق میکند تا کاوش کنند، فرصتهایی را برای یافتن روابط علت و معلولی ساده فراهم میکنند، و تجربیاتی بیپایان برای انتخاب و تصمیمگیری فراهم میکنند.
پزشکان و متخصصان دوران اولیه کودکی پیشنهاد میکنند که اسباببازیها برای اینکه در رشد مهارتهای حل مسئله در کودکان مؤثر باشند، باید دارای ویژگیهای زیر باشند:
- ایمن، بادوام و جذاب (2) کاربرد متنوعی دارند. (3) از نظر رشدی مناسب. (4) تشویق به اکتشاف و آزمایش. (5) تفکر اصلی را تحریک کنید. این اسباببازیها ابزارهایی هستند که میتوانند فرآیند یادگیری را بهبود بخشند. کودکان و معلمان این مسئولیت را دارند که محیطی را که در آن از این اسباب بازی ها در زمینه توسعه مهارت های حل مسئله کودکان پیش دبستانی استفاده می شود، تعریف کنند.
نتیجه گیری
طراحی آموزشی در ترکیب اسباب بازی ها به عنوان یک ابزار آموزشی موفق است. با این حال، این مطالعه نیاز به معلمان را برای کسب مهارتهایی در طرح سؤال و تسهیل بحث برای کمک واقعی به توسعه مهارتهای حل مسئله در یادگیرندگان جوان تأیید میکند.
اسباببازیها بهعنوان ابزار آموزشی، پتانسیل افزایش یادگیری در میان یادگیرندگان جوان را دارند و ممکن است به رشد سایر مهارتهای شناختی کمک کنند. این مطالعه راه را برای معلمان هموار می کند تا دروس را با استفاده از اسباب بازی ها به عنوان ابزاری در هدف قرار دادن اجزای مختلف مهارت های حل مسئله طراحی کنند. استفاده از اسباببازیها بهعنوان ابزار آموزشی در رشد مهارتهای حل مسئله در کودکان پیشدبستانی مؤثر است. علاوه بر این، بینشهایی را برای مدافعان دوران کودکی فراهم میکند تا احتمالات بسیاری از اسباببازیها را به عنوان یک ابزار آموزشی کشف کنند.